در مجله International Journal of Chronic Obstructive Pulmonary Disease سپتامبر ۲۰۱۰ مقاله ای از گروه تحقیقاتی بیماریهای ریوی و سل دانشگاه مشهد به چاپ رسیده است. این مقاله سطح سرمی اینترلوکین ۶ را در ۵۰ بیمار شیمیایی با stable copd با گروه کنترل مقایسه نموده و ارتبط معنی داری در افزایش سطح سرمی اینتر لوکین ۶ گزارش نموده است. همچنین بین سطح سرمی اینترلوکین وBODE INDEX و SGHQ score و GOLD Classification ارتباط معنی داری وجود داشته است. مغایرت این یافته ها با یافته های مطالعه مشابه گروه ما در بحث ذکر گردیده است. به نظر میرسد بعد از مقاله گروه ما سطح سرمی اینترلوکین ها مورد توحه قرار گرفته باشد. هم چنین باید خود را برای پاسخ گویی و دفاع از یافته ها آماده نماییم. اصل مقاله را میتوانید از اینجا دریافت نمایید.
مقاله ای در ارتباط با آسیبهای ریوی ناشی از سولفور موستارد توجهم را جلب کرد، قسمت عمده مقاله به آسیبهای حاد و جنبه های درمانی آن پرداخته ولی در مقدمه یکی دو پاراگراف را به مشکلات مزمن در ریه اختصاص داده که به نظرم مطالعه این قسمت جالب است البته عمده رفرنس هایش در این بخش مقالاتی از محققین ایرانی (از جمله مقالات سردشت) است. مقاله در (Pulmonary Pharmacology and Therapeutics – 2010) چاپ شده است. نکته جالب این است که از بین اطلاعات ما آن بخشی که افزایش سایتوکاینها بود انتخاب کرده و بقیه اشاره ای نشده است.
به نظرم رسید که خوب است جدیدترین مقالات مرتبط با کارهای ما در جلسات گروه یا در اینجا معرفی شود. سرعت انتشار مطالب علمی بسیار بالاست و خیلی آسان ممکن است از مطالب جدید بی خبر بمانیم. با مقالات مروری که تا حدی در ارتباط با کار ما هستند و در سال ۲۰۱۰ (تا این تاریخ) چاپ شده اند شروع میکنم:
• دکتر قانعی و هرندی در مورد کارسینوژنیسیته سولفور موستارد در ریه یک مقاله مروری دارند.
• Milhorn و همکاران هم در این مقاله مدل آسیب چشمی با سولفور موستارد را در خرگوش ایجاد کرده و بررسی های بافت شناسی و درمانی روی آن انجام داده اند. به اثرات مزمن و نحوه پیشرفت مشکلات چشمی هم توجه داشته اند ( قابل توجه)
• نقش اکسیدان ها و آنتی اکسیدان ها در آسیبهای ناشی از سولفور موستارد توسط Laskin و همکاران در این مقاله مرور شده است.
• ردیابی مقادیر جزئی گازهای شیمیائی و همینطور مارکرهای بیولوژیکی در مقاله Black خیلی مختصر اشاره شده است.
• مکانیسمهای ایجاد تاول در برخورد پوستی با خردل هم توسط Shakarjian و همکاران اینجا ارائه شده است (آسیب حاد).
سعی میکنم این مبحث را در اینجا یا در جلسات گروه ادامه بدهم.
پیشرفت سریع در حوزه های مختلف علمی از جمله ایمونولوژی باعث شده است که داده های آزمایشگاهی و بالینی مربوط به سیستم ایمنی، شبکه ای از هزاران ملکول را تشکیل دهند که می توانند در پاسخهای ایمنی دخیل بوده و نهایتا منجر به پاسخهای متفاوت ایمنی شوند. درک رفتار دینامیک شبکه سیستم ایمنی از طریق بیولوژی سیستم ها امکان پذیر است، عنوان کلی Immunoinformatics زمینه جدیدی است که بر پایه استفاده از نرم افزارها در جهت درک کلی این حجم عظیم داده ها شکل گرفته است. ایمونوژنومیک (بررسی ژنهای مرتبط با سیستم ایمنی) و ایمونوپروتئومیک (بررسی پروتئینهای مرتبط با سیستم ایمنی) و یا اصطلاح ایمونومیک immunomics- بررسی همه ژنها و پروتئینهای سهیم در پاسخ ایمنی – مرتبط با این موضوع هستند. مثلا بررسی همزمان بیان RNA چندهزار ژن با استفاده از مایکرواری در شرایط خاص پاسخ ایمنی و تحلیل داده های به دست آمده بدون کمک نرم افزارها امکان پذیر نیست. البته در عمل حوزه هائی که بیشتر به آنها توجه شده و نرم افزارهای آماده و پایگاههای داده های (database) متعددی دارند در زمینه پیش بینی اپی توپهای آنتی ژنی T , B و واکسیناسیون، آلرژنها و تکامل سیستم ایمنی است (لیستی از این پایگاهها در منبع ذکر شده قابل دسترسی است). متاسفانه نرم افزار آماده یا وبسایتی که بتواند حجم زیاد داده های مربوط به سایتوکاینها در نمونه های مختلف بالینی و آزمایشگاهی را به راحتی آنالیز کرده و فاکتورهای کلیدی را در اختیار ما بگذارد و رفتار سیستم را تحلیل کند فراهم نیست و باید با کمک متخصصین آمار و کمک گرفتن از نرم افزارهائی که برای موارد مشابه دیگری طراحی شده اند و همچنین مطالعه و بحث علمی در مورد یافته ها تا حدی به مقصود نزدیک شد.
با اقتباسی از : Immunoinformatics: an integrated scenario, Immunology, 2010
با سلام در هنگام تحقیق در باره کموکاین ها در یکی از مقالات به تصویر ذیل برخوردم که نقش اینتر لوکین ها را در آسم تا حدی مشخص نموده است . امیدوارم مفید باشد. منبع : برای مقاله full text اینجا را کلیک کنید.
Respir Res. ۲۰۱۰; ۱۱(۱): ۷۸٫

به دنبال یک آسیب بافتی، مراحل مختلفی برای رفع مشکل و ترمیم بافت اتفاق می افتد که سایتوکاین ها و کموکاین ها و دیگر ملکولهای مرتبط با سیستم ایمنی، در آن نقش مهمی دارند. هر کدام از این ملکولها در زمانی که در روند ترمیم لازم است تولید میشوند، به شکلی که بر اساس حضور ملکولهای مختلف در یک بافتِ در حال ترمیم میتوان مدت زمانی که از ایجاد آسیب گذشته است را تخمین زد. مثلا در محدوده زمانی ۴ ساعت تا یک روز بعد از آسیب پوستی، بیش از ۳۰% سلولهای ارتشاح یافته به آن بافت (مثل ماکروفاژها، فیبروبلاستها و نوتروفیلها) در حال بیان کردن اینترلوکین یک آلفا هستند. در حالیکه اگر بیش از ۳۰-۵۰ % آنها کموکاین ها رابیان کنند (مثل اینترلوکین ۸ یا MCP-1 یا MIP-1α ) یکروز تا یک هفته از شروع آسیب گذشته است. فاکتورهای آنژیوژنز (مثل VEGF) تا یک هفته بعد از آسیب معمولا فراوان نیستند و بعد از آن تا هفته دوم یا سوم میتوان دید که بیش از ۴۰-۵۰% سلولها در حال تولید این فاکتورها هستند.
اشاره به این موارد نیز جالب است: ۱۰-۲۰ دقیقه بعد از آسیب میتوان انتظار داشت که فیبرونکتین در بافت در حد قابل تشخیص باشد ولی زمانِ بهتر، ۴ ساعت است و تا ماهها میتواند ادامه داشته باشد، در حالیکه انواع کلاژن از ۳ روز بعد (و نوع I از ۵ روز بعد) قابل تشخیص است. P-سلکتین از چند دقیقه بعد از آسیب دیده میشود و به طور معمول تا چند ساعت بعد ادامه دارد (حدود۷ ساعت) ولی E-سلکتین بعد از ۱ ساعت دیده شده و تا۲-۳ هفته هنوز میتواند حضور داشته باشد. ملکولهای چسبان ICAM و VCAM هم بعد از ۱-۳ ساعت دیده شده و ۳-۴ روز حضورشان تداوم دارد.
البته لازم به ذکر است که در گزارشات مختلف این مقادیر و زمانهای تخمین زده شده، با هم متفاوتند چراکه تولید آنها بسته به نوع بافت، نوع آسیب، تداوم داشتن حضور عامل آسیب رسان و سایر عوامل تغییر خواهد کرد. لذا ممکن است عاملی که انتظار داریم دوران تولید آن پایان یافته باشد هنوز تولید شود و به این ترتیب بر روند ترمیم بافت اثر بگذارد.
منبع: Molecular pathology of wound healing, Forensic Science International, 2010
mmp 9 به میزان کمی در بافت ریه افراد سالم وجود دارد.ولی میزان آن در بیماریهای ریوی شدید ازجمله آسم ، فیبروز اولیه ریه ، COPD ، cystic fibrosis، بالا میرود.در مدلهای حیوانی افزایش این متالوپروتئیناز در کبد بعد از ایجاد سپتی سمی مشاهده شده ونقشی برای آن در تعیین پیش آگهی سپسیس قایل شده اند. باز هم در مدلهای حیوانی متعاقب سپسیس افزایش MMP 9و سایر متالوپروتینازها موجب acute lung injury شده ودرمان با تتراسیکلینهای تغییرداده شده به طور معنی داری سبب کاهش مرتالیتی شده است. البته مطالعات اندکی نیز نقش مثبت این کموکاین را در بهبود وضعیت ریوی پس ازARDS مدعی شده اند.مطالعه بیشتر در این باره توصیه میشود.
دیدگاه